فیدل کاسترو که در سال ۱۹۵۹ توانست باتیستا را از قدرت برکنار کند، انقلابی جوانی بود که بشدت تحت تاثیر افکار چپ بود و حامی خود را کشور شوروی انتخاب کرده بود. کاسترو، هنوز پایههای قدرت خود را در کوبا نگسترانده بود که با این کودتا مواجه شد. از قضا این کودتای ناموفق برای فیدل کاسترو و انقلاب تازه تاسیس او، محاسنی نیز در برداشت.
نیروهای سیا در اوج دوران جنگ سرد، از کشیده شدن پای کمونیسم به امریکای لاتین- حیاط خلوت آمریکا- نگران بودند و در پی آن بودند تا با توسل به هر اقدامی این انقلاب تازه تاسیس را نابود کنند. سازمان جاسوسی امریکا با چنین پیش فرضی، اقدام به جمع آوری اطلاعات از کوبا کرد. نیروهای سیا اطلاعات نادرست و غالبا اشتباهی از جریان انقلاب در این کشور مخابره کردند و از کندی خواستند تا دستور حمله را صادر کند. (فردا)
«جیم روزنبرگ» نویسنده کتابی درباره این موضوع به ترس و هراسی اشاره می کند که رسانه ها در دهه های 50 و 60 میلادی از کمونیسم و شوروی در فضای عمومی القاء کرده بودند تا عملیاتهای مربوط به سرنگونی دولت های ضد آمریکایی را با استفاده از آن پیش ببرند.
نویسنده در این کتاب با عنوان «فاجعه درخشان» قبل از هرچیز ذهن مخاطب خود را به جنگ ویتنام معطوف می کند و حادثه خلیج کوبا را به آن تشبیه می کند که مسائل زیادی برای اذهان عمومی در آمریکا روشن کرد. حادثه خلیج کوبا در اصل ماموریتی بود که بذر آن در دوران ریاست جمهوری آیزنهاور کاشته شد و تمام استدلال عملیات نظامی هم ترس شخصی رئیس جمهور وقت آمریکا از قدرت گرفتن اتحادیه جماهیر شوروی و طرفدارانش در جهان بود که فیدل کاسترو از نزدیکترین آنها به آمریکا محسوب میشد.
آیزنهاور اصرار داشت این ماموریت محرمانه باقی بماند که بعد از او، کندی با وجودی که شک و ابهامات زیادی در این ماموریت می دید ولی مجبور شده بود مخالفتی با این نظر نداشته باشد. ماموریت در 15 آوریل سال 1961 با برخی حملات هوایی به مواضع دفاعی کوبا آغاز شد که بعد از آن قرار شد گروه نظامی متشکل از تبعیدی های کوبایی به همراه نظامیان آمریکایی به خلیج کوبا حمله کنند که مقدمه سرنگونی حکومت کاسترو فراهم شود ولی در شروع کار همه چیز عکس شده بود.
کشتی هایی که قرار بود نیروها را در ساحل خلیج پیاده کند در منطقه ای پیش بینی نشده به گل نشسته و به خاطر مشکلات دیگری که در مراحل بعدی عملیات پیش آمده بود، کندی روز بعد یعنی 16 آوریل عملیات را لغو کرد تا نیروها روز بعد بتوانند با تجدید قوا به مواضع کوبا حمله کنند ولی به طور مرموزی کل ماموریت لغو شد به طوری که خود نیروهای نظامی نیز از این موضوع تعجب کرده بودند.
ضمن اینکه در هیچ سند تاریخی معلوم نشد که چرا این ماموریت از سوی مقامات آمریکایی لغو شد ولی درس هایی که می توان از این حادثه گرفت را باید در لیبی و عراق و افغانستان به مقامات آمریکایی گوشزد کرد. روزنبرگ در کتاب خود درس های دیگری به مقامات آمریکایی یادآوری کرده است و می نویسد: «به نظر می رسد اگر در آن زمان آمریکا موفق می شد کوبا را به اشغال خود درآورد هیچ چیزی به دست نمی آورد چرا که در زمان حال نتایج اشغال عراق و افغانستان چنین چیزی را نشان می دهند.»(خبرآنلاین)